English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2010 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
All the formalities were carried out. U تمام تشریفات انجام شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
manning the rail U گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
fully-fledged U انجام تمام وکمال
ritualist U ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
even par U انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف
alu U بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
emcees U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcee U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
arithmetic U بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد
demo U نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
interlocking U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
groupware U نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
cermonies U تشریفات
protocols U تشریفات
protocol U تشریفات
ceremonies U تشریفات
ceremony U تشریفات
rituals U تشریفات
procedures U تشریفات
ceremoniously U با تشریفات
ritual U تشریفات
gallery deck U پل تشریفات
formalist U تشریفات
unceremoniously U بی تشریفات
formalities U تشریفات
unceremonious U بی تشریفات
formality U تشریفات
ritual U تشریفات مذهبی
sans ceremonie U بدون تشریفات
ritualistic behavior U تشریفات وسواسی
red tape U تشریفات زائد
Chief of protocol. Master of ceremonies. U رئیس تشریفات
paperwork U تشریفات اداری
chief of protocol U رئیس تشریفات
riteless U عاری از تشریفات
starch U اهارزدن تشریفات
ceremonial U تشریفاتی تشریفات
ceremonials U تشریفاتی تشریفات
ritualism U تشریفات دوستی
honor U نجابت تشریفات
masters of ceremonies U رئیس تشریفات
emcee U رئیس تشریفات
porotocol department U اداره تشریفات
emcees U رئیس تشریفات
master of ceremonies U رئیس تشریفات
service U عبادت تشریفات
serviced U عبادت تشریفات
guard of honor U پاسدار تشریفات
starches U اهارزدن تشریفات
beadledom U تشریفات ورسمیت زیاد
red carpet U تشریفات و احترامات رسمی
emcees U رئیس تشریفات کردن
The formalities of judicial process. U تشریفات حقوقی وقضایی
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
circumstances U شرط موقعیت تشریفات
quarterdeck U محوطه تشریفات ناو
an abrupt departure U عزیمت بدون تشریفات
quarterdecks U محوطه تشریفات ناو
To discard formalities . U تشریفات را کنا رگذاردن
rite U مراسم تشریفات مذهبی
emcee U رئیس تشریفات کردن
solemnly U موقرانه با ائین و تشریفات
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
red tapism U رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucracies U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
Protocol must be observed. U تشریفات باید رعایت شود
He is very ceremonious. U اهل تشریفات (تشریفاتی ) است
bureaucrasy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
solemnity U ایین تشریفات مراسم سنگین
bureaucracy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
bureaucrat U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
part performance U عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
Dont stand on ceremony. U تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
bureaucrats U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
ceremonious U پای بند تشریفات وتعارف رسمی
initiation U وارد کردن کسی در جائی با تشریفات
red tapery U رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
The hotel was home from home . U هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
continue U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
full-length U تمام قد
lion's share U تمام
entire U تمام
thru U تمام
full length U تمام قد
whole U تمام
rounded U پر تمام
thorough U تمام
It's over. U تمام شد.
yame U تمام
off U تمام
whole length U تمام قد
fullest U تمام
full U تمام
completes U تمام
through U تمام
out-and-out U تمام
full-face U تمام رخ
completed U تمام
all night U در تمام شب
full face U تمام رخ
complete U تمام
out and out U تمام
it is all up U تمام شد
incomplete U نا تمام
completing U تمام
give out U تمام شدن
run out of U تمام کردن
rounds complete U تیر تمام شد
round d. U دوجین تمام
main U بزرگ تمام
unfinished U تمام نشده
full-blown U تمام شگفته
get through U تمام کردن
short measure full measure U پیمانه تمام
fully automatic machine U تمام اتومات
fully automatic U تمام اتوماتیک
fullword U تمام کلمه
the full of the moon U ماه تمام
fullmouthed U تمام دندان
exhausted U تمام شده
main U مهم تمام
integrating U تمام کردن
attained U تمام کردن
integrates U تمام کردن
attaining U تمام کردن
in full fig U درلباس تمام
integrate U تمام کردن
in full U تمام وکمال
holohedral U تمام وجه
holohedron U تمام وجهی
holosymmetric U تمام وجه
he is fifty U تمام دارد
mast high U تمام افراشته
full-blown U تمام کامل
processor U تمام کننده
attain U تمام کردن
pukka U تمام عیار
pucka U تمام عیار
hade U شیب تمام
full time U تمام روز
payment in full U پرداخت تمام
over with U تمام شده
attains U تمام کردن
due U تمام شده
by all means U با تمام وسائل
outed U در بیرون تمام
out- U در بیرون تمام
out U در بیرون تمام
completive U تمام کننده
fuller U کامل تر تمام تر
consummative U تمام کننده
consumptible U تمام شدنی
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1party all night sleep all day
1confinement factor
2actus reus
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com